سلام بچه ها!!!!!نشستم با خودم فکر کردم که بهتره دارک شادوز رو ادامه داد!!!!!ببینین چه جور میشه

اگه:

1_قسمت دومش بیاد.

2_چه ماجرایی واسه دکتر جولیا هافمن پیش میاد؟

3_بارناباس چی؟

4_ویکی(به قول بارناباس ویکتوریا!)چه طور؟

5_این نقاشیا کار من نیست!!!!!!!اینو میگم.....

و راستی بچه ها....من دوباره یکم از تابلومو تموم کردم....بببنین چه طوره؟

یا بهتر نشونش بدم:

حالا برین ادامه مطلب تا ادامه دارک شادوز رو بفهمین............

سلامممممم راستش امروز بیکار بودم گفتم که براتون ده یازده تا عکس بذارم از

عروسک های جانی دپ!!!!!!!!!!

باورتون نمیشه اگه بگم که هر وقت اینارو میبینم آب از دهنم میریزههههههههههههههههه!!!!!!!!

حالا خوش به حال کسایی که اینارو دارن!!!!!!!حیف که تو ایران نیستش!!!!!!!!!!!!واقعا حیف!!

حالا برین ادامه مطلب تا بقیشو ببینین!!!!!!راستی این بار دیگه باید نظرات رو بترکونین تا بازم از این آپا بکنم!

مطمئنم که هرچه قدر هم کسی از جانی متنفر باشه،با دیدن اینا فکراییی به سرش میزنه که باعث میشه نظرش

نسبت به جانی جون 360 درجه تغییر کنه............پس!

یادتون نره که چی گفتم......

کپی بدون ذکر منبع شدیدا غیر مجاز!!!!!!پیگرد قانونی داره تو سطح خودمون.......

سلام بچه ها چطورین؟خوبین؟یه لحظه یاد اون جوجه تو برنامه هزار و شصت

وشونوزده(عموپورنگ)افتادم......سلام عمو چیکار میکنی؟خب بگذریم.....

من یه چندتا تغییر تو وبم دادم که البته شاید تا الان متوجه شده باشینبه هر حال کسایی که متوجه

نشدن لطفا توجه کنن و متوجه شن

1_عکس بلوم(خودم)رو به صورت کارتونی به جای اون خرسه گذاشتم......همینه......

(قابل توجه هتر جون!)

و کنار موبایلشم یه اسب کوچولوی آبی گذاشتم.اونم اینه:.......اگه خوب نگاه کنین متحرکه......و

راستش این شخصیت برمیگرده به مای لیتل پنی(my little pony) یا mlp......تو ادامه مطلب یه عکس از همین

دختر که به مدل انسان هستش رو میذارم..........خیلی خوبه حتما ببینینش.......من که عاشقشم!راستی

اسمشم رینبو داش (rainbow dash) هستش........

2_عنوان وبلاگمو عوض کردم.......اول دِ مَد هَتر بود حالا شده دِ مَد هَتر اَند بلوم.........

3_من بابت مطلب قبلیم ینی داستان کاپیتان کاترین و جک اسپارو معذرت میخوام بچه ها...........گفته بودم که

123عکسه ولی همش جا نشد که بذارم......باید یه روز دیگه ادامه ی داستان رو بذارم.......

4_تابلوی بارناباس که یادتونه؟!زمینه ی اون رو بالاخره تموم کردماز صبح امروز داشتم تا ساعت 12 و اینا

رنگش میکردم.........البته گفتم صبح نه اینکه از ساعت 5 یا 6 صبح.....میتونم بگم که از ساعت 9 و اینا بود که

شروع کردم......بازم مطمئن نیستم فکر کنم از ساعت 9...............

 سر بارناباس رو هم امروز (جمعه) تموم کردم......اونم توی ادامه مطلبه...........

خب حالا به خاطر اینکه وبلاگم زود لود شه،من بیشتر حرفای مهمم رو به همراه مطلب اصلی تو ادامه میذارم همیشه.................

پس همه باهم....

برین ادامه مطلب که بارناباس منتظرتونه.....................